حرف زدن زهرا خانوم
خب این بار بگم از زهرا سادات و حرف زدنش . الان زهرا جون دقیقا یک سال و پنج ماه و یک هفته داره،از شیطونی و شیرین کاری و دلبری کردن که نگو ماشاا.. استاده.خراب کاری میکنه و بعد با کله ی کج و لبخند و بوس از راه دور جرات دعوا کردن واسه ما نمیذاره. ولی در مورد حرف زدن نمیدونم اوضاعش چه طوری ؟یعنی نمیدونم نسبت به سنش خوبه یا نه؟ بابا و مامان و دادا(به معنی داداش)رو میگه . به به (یعنی غذا یا هر چیز خوردنی) ما(یعنی آب) دادی(یعنی دایی)بوبو(یعنی درد ، که با نشان دادن محل درد همراهه) اءدی(یعنی مهدی)پاپا(یعنی کفش)لالا(یعنی مامان خوابم میاد)البته واژگان مورد نظر موقع شیر خوردن رو هم بلده جیش(که البته احتیاج به توضیح نداره) ببل(یعنی بغلم کن)عمو و عمه ...