سیدمهدی سیدمهدی، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره
زهراساداتزهراسادات، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
سید علیسید علی، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

فرشته های کوچولوی من

سحری

1393/4/11 10:01
نویسنده : نرجس
785 بازدید
اشتراک گذاری

مهدی جان خیلی دوست داره سحری بیدار بشه،شب اول خیلی دیر خوابید ،سحر که شد من یکی دوبار صداش کردم  ،ولی بیدار نشد . صبح دیدم صدای گریه میاد،دیدم همونطور دراز کشیده رو تختش و گریه میکنه .

مامان الان سحره؟نه مامان الان صبحهگریه

وگریه هاش بیشتر شد.تصمیم گرفته بود تا شب هیچی نخوره که من واسه اینکه موفق نشه،بستنی و آلاسکای خونگی که خودم درست کرده بودم رو آوردم و همونطور که مشغول نگاه کردن فوتبالیست ها بود خورد. بعد فیلم یک نگاهی به من ،یک نگاهی به ظرف خالی ، بایک داد بلند

مامان منو گول زدی ،من روزه بودمکچل

 ودوباره رفت تو اتاقش.روز دوم هم سحر بیدار نشد. ولی سحر امروز و دیروز رو بیدار شد . دیروز تا ظهر که روزه ی کله گنجشکیشو افطار کرد حتی آب هم نخورد. بعد دوباره از ظهر تا اذان مغرب ،هیچی نخورد. فقط یک بار اون وسطا گفت:

مامان روزه گرفتن چه کار سختیه ، دارم از تشنگی میمیرم،آرام

ولی  با اصرار من هم آب نخورد.بغلبوسمحبت

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان بچه ها
12 تیر 93 0:52
خدا ازت همون کله گنجیشکی ها رو هم قبول میکنه غصه نخور عزیزمآفرین به مهدی پهلوان
نرجس
پاسخ
:ممنون زن عمو جون،
مامان
12 تیر 93 1:51
افرین به مهدی جوووون با اراده... قبول باشه روزه هات خاله جون
نرجس
پاسخ
:ممنون خاله جون، ولی خیلی سخته
مامان زهرا وسارا
13 تیر 93 10:25
سلام قربونش برم آفرین
نرجس
پاسخ
:سلام عمه جونی ،جاتون خالیه اینجا ،ممنون