سیدمهدی سیدمهدی، تا این لحظه: 18 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره
زهراساداتزهراسادات، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
سید علیسید علی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

فرشته های کوچولوی من

بازم آبله مرغون

1396/12/16 22:31
نویسنده : نرجس
563 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

مهدی جونم, پسر ماهم که کودکی رو گذراندی و وارد نوجوانی شدی, دوازدهم اسفند تولدت بود , ولی چون خواهر جونت آبله مرغون داشت, گذاشتیم واسه آخر هفته, یعنی فردا شب,, ولی تو دوروزه کمی سردرد داشتی و دیشب تب کرده بودی,,, در طول شب نگرانت بودم و دو نوبت برای چک تبت اومدم,صبح کمی بهتر بودی و رفتی مدرسه,ظهر که از سر کار برگشتم تو قبل من رسیده بودی, هنوز لباسای مدرسه تنت بود .وقتی به استقبال من اومدی و درو باز کردی,صورتت گر گرفته بود و رنگ گونه هات شبیه سیب سرخ بود,مثل همیشه در جواب سلامت, من روی تو رو بوسیدم, داغ داغ بودی, بهت گفتم لباستو بزن بالا ببینم, آخه منتظر آبله مرغون بودم, ولی روی شکمت خبری نبود پشتت رو دیدم, دوتا دونه آبدار داشتی,, بهت  تبریک گفتم و غذارو آماده کردمو شربت های لازم رو بهت دتدم, این جور وقت ها ب کمپلکس خوبه و مقاومت رو بالا میبره, و شربت هیدروکسی زین هم خارش رو کم میکنه,.

عصر برای روز مادر رفتیم خونه ی مامان بزرگ بیرجندیوهدیه و شیرینی بردیم, و بعد برگشتیم, حالا که مینویسم, دوتا دونه هم روی صورتت داری, .برات خوشحالم که گرفتی و در بزرگسالی نسبت بهش ایمن هستی, دوستت دارم, 

وقتی زهراآبله گرفت سربه سرش میگذاشتی و میگفتی آبله قربون گرفتی و میبوسیدیش, حالا از ظهر اون بهت میگه, آبله قربون گرفتی و میبوستت.

دوستتون دارم 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)