سیدمهدی سیدمهدی، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
زهراساداتزهراسادات، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
سید علیسید علی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

فرشته های کوچولوی من

حرف زدن زهرا خانوم (2)

1393/2/20 7:59
نویسنده : نرجس
809 بازدید
اشتراک گذاری

سلام،الهی قربونت برم مامانی،اینقدر شیرین شدی هزار ماشاالله،داری سعی میکنی جمله بگی وما رو سر ذوق میاری.

خب بگم از زهرا سادات :دو روز پیش تو آشپزخونه مشغول ساییدن سطوح بودم (به معنای گردگیری)که اومد و دستش رو به سمت بالا گرفت وگفت  (بی تو تی)، من که اولین بار بود میشنیدم ،چند بار ازش پرسیدم بلکه بفهمم چی میگه البته که آخرش نفهمیدم و بغلش کردم تا خودش اون چیزی رو که میخواد برداره ،میدونین چی برداشت ؟بیسکوییت مادر.آرام

ما تو قفسه ی پایین یخچال  یه خورده آلو بخارا داشتیم. یه روز دیدم زهرا به در یخچال میزنه و میگه (مامان بااو) بعد از گشایش درب یخچال با خنده  بایک دستش دو تا آلو برداشت با  دست  دیگه هم یه دونه برداشت و رفت.البته اونروز یادش دادم که درست بگه ،و حالا وقتی آلو میخواد میگه آلو.البته که دیگه تموم شدن.آرام

تتاب(به معنای کتاب ) هم چیزیه که شبها میاره و قبل خواب  نشونم میده ،همین طور هر وقت میخوام پوشکش رو عوض کنم یک کتاب دستش میدم وآروم میشه.چشمک

این هم الفاظی که وقتی با مهدی کار داره به کار میبره: آآ مهدی (آقا مهدی)-دادا مهدی (داداش مهدی)- داداژو(به معنی داداش جون)- و مهدی هم کلی کیف میکنه.محبت

و اما وقتی عصبانی میشه میگه(نتن بی بدب) که یعنی نکن بی ادب.شاکیخندونک

وبه طور کلی هر چی ما میگیم رو تکرارمیکنه و خیلی چیزها  رو درست میگه:آب، مداد  ،توپ ،چاقو، پاشو ،بده ،بگیر و....از اون دسته اند.و بقیه ی کلمات رو هم تقریبا شبیه میگه .

خدایا واقعا شکر،که فرصت شنیدن این شیرین گویی ها رو به من دادی.بوس

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان بچه ها
20 اردیبهشت 93 11:11
اييييييييييييييييييي جانم واقعا لذت ميبره آدم از حرف زدن اين وروجك ها ببوسين گنجيشكك شيرين زبون رو
نرجس
پاسخ
:چشم حتما،شما هم دختر وپسر گل منو ببوسین
مامان بچه ها
20 اردیبهشت 93 11:12
راستي ماماني خيلي كم پيدا بودين دلمون گرفت هروقت سر ميزديم ديديم هيچ خبري نيست
نرجس
پاسخ
: ای خواهر جون ، امان از این روزا کارام تموم نمیشه،یک روز اتاق بچه ها رو تمیز میکنی ، فردا اتاق خودتو ،پس فردا دوباره اتاق بچه ها شلوغه، تازه علاوه بر دیگر مکان های خانه ،امروزم چون یه کمی کارام کم بود فرصت کردم بیام پای سیستم.ممنون که جویای حال مایی
مامان
21 اردیبهشت 93 13:01
جوووونم.وقتی اون قسمتو خوندم که منظورش بیسکویت بودم دلم ضعف کر برای بوسیدنش.... مامانی محکم ببوسش...
نرجس
پاسخ
:چشم ،البته که خودمم در حد خوردنش اقدام به بوسیدنش کردم
مامان
21 اردیبهشت 93 13:03
نوش جونت با الو...... شیرین زبون میبوسمت هزارتاااااا
نرجس
پاسخ
:ممنون خاله جونی،منم میبوسمتونمنم میبوسمتون ده تا ، چون فقط بلدم بگم ده تا و دو تا
عمه قزی
21 اردیبهشت 93 13:05
من عاشق جون گفتناشم
نرجس
پاسخ
:
عمه جون عشق مهدی
27 اردیبهشت 93 8:58
قربونت برم ماشاالله
نرجس
پاسخ
:مرسی عمه جون