سیدمهدی سیدمهدی، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
زهراساداتزهراسادات، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
سید علیسید علی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

فرشته های کوچولوی من

این روز های ما

1393/1/30 23:40
نویسنده : نرجس
840 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بچه های گلم.امروز میخوام از حال و هوای این روزای خونه براتون بنویسم . از  تو مهدی جون که خدا رو شکر مدتی هست بهتر از  قبل غذا میخوری. از تو که وقتی با خواهرت مثلا دزد و پلیس بازی میکنی و میدوی تا زهرا سادات بگیردت ، اونقدر میخندی و میخندونی زهرا رو که خونه پر میشه از شادی.از زهرا سادات که یک دندون تو ایام عید در آورد و حالا از پایین جلوی دهنش 4 تا دندون داره و الان باز مدتی که دوباره پاهاش میسوزه و فکر کنم دوباره تو اون دهن کوچولوی شبیه غنچه ،خبریه.

از زهرا سادات که امروز سومین روزی بود که شیر نخورده ، البته که شبها وقتی تو خواب عمیقه شیر میخوره تا هم من رو غرق احساس زیبای مادری کنه و هم خودش دچار بد خوابی و عوارض ناشی از نخوردن شیر نشه.با این که دل خودم واسه تو و در آغوش کشیدن و شیر دادن بهت تنگ میشه ولی این هم یکی از مراحل زندگی دختر نازم. شاید فکر کنی زوده ، ولی چون شما در طول روز بد غذایی میکردی و ما رو واسه خوردن چند لقمه غذا هلاک میکردی،این تصمیم رو گرفتیم . خدا رو شکر از وقتی دیگه روزا شیر نمیخوری بهتر غذا میخوری و دهنت بیشتر میجنبه.

به هر حال عزیزانم، باید بدونید که مامان دیوونه ی نگاهتونه،عاشق زنگ صداتونه ،حتی اون وقت هایی که زنگش یک کمی بلندو بنفشهنیشخند

راستی تو این شب و روزهایی که مجبور بودیم زهرا سادات رو بدون شیر بخوابونیم من ومهدی یک لالایی جدید ساختیم که زهرا رو آروم میکنه.اینم اثر هنری ما

گنجیشکه میگه جیک و جیک و جیک

لالا بکنه بچه ی کوچیک

خروسه میگه قوقولی قوقو

زود بخوابی نی نی کوچولو

مرغه میگه قدقدقدا

همیشه بکن شکر خدا

هاپو میگه هاپ و هاپ و هاپ

زودتر بخواب ، زودتر بخواب

قورباغه میگه قور و قور قور

یه وقت نشی از مامانی دور

 کلاغه میگه قار قار و قار

ایشاالله نشی هیچ وقت بیمار

 که البته فکر میکنم این طور که پیش میره به زودی کلی جانور دیگه هم تو لالایی ما بیان ،چون زهرا بد خوابی میکنه.

و تا یادم نرفته بگم از بابای بچه ها ،این روزها حسابی سرما خورده و سینوزیتش اذیتش میکنه،که البته دعای دائم ما بهبود ایشونه، چون همگی به عواقب و عوارض بیماری مردها و ناز کردن هاشون آگاهید.چشمک

 خب این بود حال و هوای ما در این روزها

 

 

ا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

عمه جون
31 فروردین 93 22:38
با اجازه خانوم معلم اول سلام خداروشکر که صدای خنده شون میاد الهی همیشه بخندن و غم به دلشون راه پیدا نکنه قربون صدفهای کوچولوش برم من مبارکه ایشاالله دخترمون بررگ شده دیگه می می نمی خوره آسون باشه براش ایشاالله براش هزارتا بوس فرستادم
نرجس
پاسخ
: ممنون عمه جون گل، ایشاالله شما و خانواده ی عزیزتون هم همیشه شاد و تندرست باشین
مامان محيا
2 اردیبهشت 93 7:37
اي جونم خدا براي زهرا آسون كنه كه به راحتي از شير دل بكنه البته فكر كنم الان كه من اين نظر رو ميذارم دگه دل هم كندهخدا جفتشون رو حفظ كنه از بلايا وا خوب مردم بلدن از خود شعر بسرايند خدا كنه زودتر شبا زهرا بخوابه تا كار به بقيه حيونا نكشيده چون فكر كنم كم كم شير و پلنگ بيان و حيوانات اهلي تمام بشن
نرجس
پاسخ
:ممنون عزیزم، روزها خیلی اذیتم نمیکنه ولی امان از شب ها.آره فکر کن شیره میگه .... چه لالایی بشه اون دیگه
مامان
7 اردیبهشت 93 16:48
چه شعر زیبااااااااااایی
نرجس
پاسخ
:ما اینیم دگهدست کم گرفته بودی ها؟
مامان
7 اردیبهشت 93 16:48
زهرا خانم دیگه بزرگ شده هزار ماشاالله
نرجس
پاسخ
:آره خدا رو شکر داره دیگه بزرگ میشه حالا مونده تا کلک پوشک رو هم بکنیم