سیدمهدی سیدمهدی، تا این لحظه: 18 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
زهراساداتزهراسادات، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
سید علیسید علی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

فرشته های کوچولوی من

دو تا یادگاری از مامان بزرگ

1393/10/11 17:48
نویسنده : نرجس
7,778 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ،گفتم که ایام آخر ماه صفر رو میزبان مادر شوهرو پدرشوهر گرامی بودیم.تو اون هفته یک دوشنبه که من سر کار بودم بچه ها پیش مامان بزرگ و بابابزرگشون بودن.آخه مدرسه ی مهدی به علت نزدیکی به حرم مطهر و میزبان زائرین پیاده بودن تعطیل بود اونروز.

مامان بزرگ برای بچه ها دو تا شعر خونده بودند و بچه ها هم استقبال گرمی کردند و هی تقاضای تکرار داشتند . مامانبزرگ هم که دل نوه هاشو نمیشکوند تا شب چند بار براشون خوندند.شب هر دو تا بچه ها نصفه و نیمه حفظ کرده بودند.

ولی الان که مامانبزرگ برگشته بیرجند ،هر دوشون شعر ها رو کامل برام میخونن .

اینم شعرهای یادگاری مامانبزرگ 

***رفتم لب رودخونه    دیدم بلبل میخونه    گفتم بلبل دیوونه   بیا بریم به خونه     قلیون برات چاق کنم    بچه رو قنداق کنم     بابا رفته مدینه     سر خاک سکینه     سکینه نور عین     دختر امام حسین      ای مرغ سبز و آبی      امشب کجا میخوابی        زیر درخت نرگس    داغتو نبینم هرگز

***کوچولویم کوچولو   صورتم مثل هلو      قد و بالام کوتاهه       چشم و ابروم سیاهه       مامان خوبی دارم   میشینه توی خونه       میدوزه دونه دونه      هم بلوز و دامنی     روپوش و پیراهنی   میپوشم خوشگل میشم    مثل دسته گل میشم.

خلاصه لالایی های مامانبزرگ برای بچه ها رو هم بچه ها و هم ما حفظ کردیم . جاشون خالی حسابی

البته ناگفته نمونه من در شعر اول یک سوال دارم که :آیا بلبل قلیون میکشه ؟؟؟؟؟؟؟

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان مبینا
11 دی 93 18:05
سلااااااااااام دوست خوبم عکس دخملی رو دیدم فداش بشم چقد نازه خدا بچه ها رو نگه دارشون باشه بازم پیشت میام شما هم بهم سر بزنید اپمممم
نرجس
پاسخ
:سلام ،خدا نکنه عزیزم،ممنون اومدی بازم بیا عزیز،منم الان میام پیشت
مامان زهرا وسارا
11 دی 93 22:19
عزززززززیزم
مامان مبینا
12 دی 93 15:39
یه عالمه بووس واسه فرشته های ناز خاله
نرجس
پاسخ
:ممنون خاله جون
مامان
13 دی 93 20:33
به به چه شعر قشنگییییی. ماشاالله مادر بزرگای قدیم چه حافظه ای دارن و چه چیزهای قشنگی بلدن. منم عاشق روزایی بودم که مادر بزرگم می اومد خونمون حضور بزرگترا واقعا یه صفای دیگه داره مادر بزرگ بچه ها انشاالله تنشون سلامت باشه
نرجس
پاسخ
:ممنون گلم ،جالب اینجاست که مادر بزرگ خودم هم از راه دور میومد و پیشمون میموند .حالا با اومدن مادر شوهرم همون احساس زنده میشه
مامان
13 دی 93 20:35
و اما در مورد سوالت در مورد بلبل قلیونی،منم چیزی نمیدونم.فقط بهش توصیه می کنم نکشه خوب نیست
نرجس
پاسخ
باهات موافقم
فاطمه
14 دی 93 16:33
سلام عزیزای عمه حس گذشته های قشنگو برام با گذاشتن این شعر زنده کردی خدا بزرگترا رو برامون حفظ کنه...
نرجس
پاسخ
:الهی آمین
فاطمه
14 دی 93 16:35
راستی تو این دوره زمونه ما که هر کی رو دیدیم قلیون میکشید متاسفانه حتما بلبلا هم تو خودشون قلیونی دارن!!!! غرض از قلیون مهمون نوازی است
نرجس
پاسخ
: البته قدیما فکر کنم اینجوریا بوده دیگه