خواب؟
سلام
من و مهدی و زهرا می خواستیم ظهر با هم روی تخت بخوابیم،من ومهدی خودمونو به خواب زدیم تا زهرا بخوابه،اونم گریه کرد.
من که دلم سوخت همونجور که چشم هام بسته بود ،با دست آروم پشت زهرا میزدم تا بخوابه و آروم بگیره.
زهرا هم همونطور تو گریه با چشم های بسته گفت :پشتمو نزن .. پشتمو بخارون مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی